چگونه عزاداری کنیم؟
مراسم عزادارى عاشوراى حسینى که هر سال باشکوهتر و فراگیرتر از سال قبل، در میان «اشک و آه» عاشقان مکتب سالار شهیدان برگزار مىشود، نباید ما را از روح حماسى آن غافل سازد.
اگر یک نگاه اجمالى- ولى با دقّت- به تاریخ کربلا از روز نخست تا امروز بیفکنیم، شاهد تغییر فاحشى در برداشتهاى پیرامون این مکتب از این تاریخ خواهیم بود. در آغاز، عاشورا به صورت یک حماسه ظهور کرد؛ سپس فقط به صورت یک حادثه غمانگیز توأم با اشک و آه درآمد، و در قرن اخیر بار دیگر چهره آغازین خود را بازیافت، یعنى در میان سیل اشک و آه عاشقان مکتب حسینى، روح حماسى خود را نیز آشکار ساخت و تودههاى مسلمین را به حرکت درآورد.
شعارهاى انقلابى «هیهات منّا الذلّه» و «إنّ الحیاه عقیده و جهاد» که برگرفته از تاریخ کربلا بود، در کنار اشعار پر اشک و آه محتشم:
در بارگاه قدس که جاى ملال نیست
سرهاى قدسیان همه بر زانوى غم است
جنّ و ملک بر آدمیان نوحه مىکنند
گویا عزاى اشرف اولاد آدم است
اما امروزه دشمنان اسلام براى محو و نابودى این آیین پاک که مزاحم منافع نامشروع آنهاست، مىکوشند مراسم عزاى حسینى را از محتوا خالى کنند و روح حماسى آن را بگیرند و درسهایى که در جاى جاى این حماسه بزرگ تاریخى نهفته است، به فراموشى بسپارند. بر خطباى آگاه، مدّاحان با هدف، نویسندگان شجاع و بیدار لازم است که در حفظ محتواى این حماسه بزرگ تاریخ بکوشند و از آن براى نجات ملّتهاى مظلوم جهان عموماً و مسلمین ستمدیده خصوصاً بهترین درسها را بگیرند
شیوه هاى عزادارى
اصل عزادارى و سوگوارى بر امام حسین علیه السلام و یاران باوفایش مورد سفارش و تأکید اولیاى دین بوده است. شیعیان و علاقمندان به سرور آزادگان حسین بن على علیه السلام نیز در طول تاریخ، از سوگوارى و عزادارى براى آن حضرت غافل نبودهاند. امروز نیز در هر نقطهاى از جهان که مسلمانان آگاه به ماجراى کربلا حضور دارند، حدّاقل در دههی نخست محرّم و به ویژه روزهاى تاسوعا و عاشورا به خیل عزاداران حسینى مىپیوندند و به اندازه توان خود، ابراز ارادت مىکنند. در این قسمت شیوههاى مطلوب عزادارى را به طور فشرده یادآور مىشویم.
.
۱-تشکیل مجالس سوگوارى
تشکیل مجالس سوگوارى و محافل عزادارى براى ابى عبداللّه الحسین علیه السلام از شیوههاى معمول اقامه عزاست؛ علاقمندان به مکتب حسینى با برپایى چنین مجالسى، از اهداف عالى و ارزشمند قیام امام حسین علیه السلام آگاه مىشوند و بر مصائب آن حضرت ویارانش اشک مىریزند و این مجالس همواره وسیله مهمّى براى بیدارى و آگاهى تودههاى مردم بوده است.
امام صادق علیه السلام به یکى از یارانش به نام «فضیل» فرمود: آیا تشکیل مجلس مىدهید و با یکدیگر پیرامون معارف دینى و فضایل اهل بیت علیهم السلام گفتگو مىکنید؟ فضیل پاسخ داد: آرى.
امام علیه السلام فرمود: «إِنَّ تِلْکَ الَمجالِسَ أُحِبُّها، فَأَحْیُوا أَمْرَنا، فَرَحِمَ اللَّهُ مَنْ أَحْیا أَمْرَنا؛ چنین مجالسى را دوست مىدارم. مکتب ما را زنده نگه دارید؛ خداوند رحمت کند کسى را که مکتب ما را احیا کند».
سپس امام علیه السلام ادامه داد: «هر کس که مصائب ما را یادآورد و یا نزد او از ما یادى شود و اشک از دیدگانش سرازیر گردد، هر چند اندک باشد، خداوند گناهانش را بیامرزد».
۲-گریه کردن
از شیوههاى معمول در عزادارى و سوگوارى، اشک ریختن است که به طور طبیعى هر انسانى در غم فراق عزیزى اندوهگین مىشود و اشک مىریزد.
در روایات مىخوانیم هنگامى که ابراهیم فرزند رسول خدا صلى الله علیه و آله از دنیا رفت، آن حضرت در مرگ او گریست و هنگامى که برخى از اصحاب معترضانه از آن حضرت سبب گریه را پرسیدند، فرمود: « تَدْمَعُ الْعَیْنُ، وَ یُوجَعُ الْقَلْبُ، وَ لا نَقُولُ ما یُسْخِطُ الرَّبَّ؛ چشم مىگرید و قلب به درد مىآید، ولى بر زبان سخنى که موجب خشم خدا شود، جارى نمىسازیم.
همچنین نقل شده است وقتى که صحابى جلیل القدر «عثمان بن مظعون» از دنیا رفت، رسول خدا صلى الله علیه و آله مدّتى طولانى بر او گریه کرد. و در شهادت جعفر بن ابى طالب و زید بن حارثه نیز بسیار گریست
.همچنین در تاریخ مىخوانیم پس از رحلت رسول اکرم صلى الله علیه و آله مسلمانان به شدّت گریه و ندبه کردند و نقل شده است:
«هنگامى که پیامبر رحلت کرد، کوچک و بزرگ، در مرگ آن حضرت داغدار شدند و بسیار بر او گریستند؛ولى در میان همه مردم و خویشاوندان، هیچ کس حزن و اندوهش از حضرت زهرا علیها السلام بیشتر نبود. حزن او پیوسته افزایش و گریه او شدّت مىیافت. که حتا در تاریخ او را از جمله پنج گریه کننده معروف عالم ذکر کرده اند.
امام صادق (علیه السلام) فرمودند:
گریه کنندگان – معروف تاریخ – پنج نفرند: آدم و یعقوب و یوسف (علیه السلام) و فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و امام سجاد (علیه السلام) آنگاه حضرت صادق (علیه السلام) در بیان علت گریه آنان مى فرماید: فاطمه (سلام الله علیها) نیز آن قدر بر فراق پدر گریست که مردم مدینه به زحمت افتاده و گفتند: با گریه بسیارت ما را آزردى، او نیز ناچار به سوى مزار شهداى احد مى رفت و آن قدر گریه مى کرد تا آرام مى گرفت و بر مى گشت.
البکائون خمسه: آدم، و یعقوب، و یوسف، (علیه السلام) و فاطمه (سلام الله علیها) بنت محمد (صلى الله علیه و آله و سلم) و على بن الحسین (علیه السلا).
… اما فاطمه (سلام الله علیها) فبکت على رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم) حتى تأذى بها اهل المدینه فقالوا لها: قد اذیتنا بکثره بکائک، فکانت تخرج الى المقابر – مقابر الشهدأ – فتبکى حتى تقضى حاجتها ثم تنصرف.( الخصال: ۲۷۲، ح ۱۵)
گریه کردن بر مصائب امام حسین علیه السلام نیز از شیوههاى معمول عزادارى است و مورد سفارش نیز قرار گرفته است. امام رضا علیه السلام فرمود: فَعَلى مِثْلِ الْحُسَیْنِ فَلْیَبْکِ الْباکُونَ؛ بر همانند حسین باید گریه کنندگان، گریه کنند.
امام صادق علیه السلام فرمودند : مَن بَکی أَو أَبکی أَو تَباکی فی مُصیبهِ الحُسین حُرِّمَت جَسَدَهُ علی النار و وَجَبَت لَهُ الجَنَّه .
۳- تباکى
تباکى» به معناى آن است که انسان به خود حالت گریه بگیرد، چرا که گاه ممکن است برخى از علاقمندان به سبب پارهاى از شرایط، اشک از چشمانشان جارى نشود ( قسی القلب باشد) که قساوت قلب هم ریشه در چند چیز دارد:
۱-گناه. گناه کردن یعنی مخالفت با امر الهی. پس هرگاه انسان گناه کرده و به هوای نفس توجه میکند، در واقع برخلاف طبیعت قلبش عمل کرده(قلبی که فطرت او، رقت و توجه به امر الهی است که در اثر همین نرم بودن به قرب الهی نایل میشود) و در اثر گناه قلب، به قساوت دچار
میشود. امام باقر(ع) میفرمایند «هیچ بندهای نیست مگر آن که در دلش نقطه سفیدی است. هرگاه گناه میکند در آن نقطه سیاهی پدیدار میشود، اگر توبه کند آن سیاهی میرود و اگر دنبال گناه برود، سیاهی افزایش مییابد تا آنجا که همه سفیدی دل را فرو میگیرد و چون این سفیدی از سیاهی گناهان پوشیده شد، دیگر صاحب آن دل سیاه به خوبی و صلاح بر نگردد و بلکه کردارهایشان دلهاشان را سیاه و چرکین کرده است».
۲- غفلت. یکی دیگر از عوامل قساوت دل، غفلت است. حالا غفلت چیست؟
هرگاه چیزی از خاطره انسان پنهان شود با اینکه آن را میدانسته، در این حالت انسان از آن چیز غفلت دارد و میگویند غافل است. انسان اگر از یاد خدا و قیامت و مرگ دور باشد، باعث غفلت او میشود و این گونه غفلت، قلب را قساوت میدهد.
زیادی مال و ثروت نیز قساوت دهنده دلها است؛ چرا که وقتی انسان به مال و ثروت علاقهمند و همت او فقط اندوختن مال شد، دلش سخت میشود. به طوری که برای پروردگارش خاشع نمیشود. او گمان دارد ثروت و دارایی تمام نیازهای او را بر طرف کرده است، به همین جهت در خود احساس نیاز به پروردگار نمیکند و همین امر باعث قساوت دلش میشود.
امام علی(ع) میفرمایند «زیادی مال و ثروت فاسد کننده دین و قساوت دهنده قلب است».
۳- ظلم و گناه. ستمگری در حق دیگران علاوهبر پیامدهای شوم اخروی و آثار ناگوار دنیوی که آخرت و دنیای ستمگر را دستخوش نابودی میکند. رقت، نورانیت و لطافت قلب را از بین برده سختی و تیرگی را جایگزین آن میکند. از سفارشات پیامبر اکرم(ص) به امام علی(ع) است که فرمودند «یا علی پنج چیز است که دل را سخت میکند و هنگامی که دل سخت شود آدمی کفر میورزد؛ گناه روی گناه انباشتن، به هنگام سیری غذا خوردن، به مردم ظلم و ستم کردن، نماز را به تأخیر انداختن».
۴- نشست و برخاست با اهل گناه و آدم های فاسق و فاجر.
چرا که انسان را از خدا دور کرده و به تدریج به خلق و خوی همان نااهلان میکشاند. امام صادق (ع): المجاوره موثره. کمال همنشین در من اثر کرد و الا من همان هستم که بودم. و یا به قول شاعر:
هرکه با دونان نشیند مثل دونان دون شود
با خردمندان نشیند عقل او افزون شود.
۴- نوحه سرایى
نوحه سرایى به صورت خواندن اشعار سوزناک و پرمعنى در مصائب امام حسین علیه السلام و یارانش مىباشد و سبب تحریک احساسات وعواطف مسلمین و بیان حوادث و خاطرات عاشورا است، شیوهاى معمول و مرسوم در عزادارى است.
این شیوه، ریشه در عصر ائمّه علیهم السلام دارد. امامان اهل بیت علیهم السلام با تشویق نوحه سرایان و مرثیه خوانان، آنان را به سرودن اشعار و نوحه سرایى و بیان حوادث کربلا و فجایع بنىامیّه ترغیب کرده و پاداش فراوانى را براى چنین اعمالى ذکر مىکردند.
امیرمؤمنان علیه السلام و حضرت زهرا علیها السلام نیز پس از رحلت پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه و آله اشعارى را در رثاى آن حضرت سرودند.(
امام باقر علیه السلام به فرزندش امام صادق علیه السلام سفارش کرد که مقدارى از مالم را وقف کن براى آنکه به مدّت ده سال جمعى از نوحه سرایان در «منا» برایم نوحه سرایى کنند.
۵-به سر و سینه زدن.
به سر و سینه زدن در عزا و مصیبت بزرگى همچون مصائب امام حسین علیه السلام امرى عادى و طبیعى است. همانگونه که متعارف است مردم در مرگ عزیزترین عزیزان خویش به سر و سینه مىزنند. نقل شده است هنگامى که زنان و فرزندان خاندان هاشمى را از شام به سمت مدینه حرکت دادند؛ در میان راه از راهنماى قافله خواستند آنها را به کربلا ببرد، تا تجدید دیدارى با شهیدان کربلا شود. هنگامىکه به آن سرزمین رسیدند، مشاهده کردند که جابر بن عبداللّه انصارى و جمعى از بنىهاشم براى زیارت قبر حسین علیه السلام به کربلا آمدهاند. این دو قافله وقتى با یکدیگر ملاقات کردند، دیدارشان همراه با اندوه، گریه و بر سر و صورت زدن بود و به این ترتیب ماتمى جانسوز در آن سرزمین برپا کردند. هر چند در روایات درباره سینه زدن بر مصائب اهلبیت علیهم السلام مطلبى یافت نشده است؛ ولى تعبیر به «لطم» ظاهراً شامل سینه زنی می شود. متأسّفانه بعضى از عوام دست به کارهاى زنندهاى مىزنند که اثر منفى در شکوه و عظمت مراسم حسینى دارد و باید عقلاى قوم آنها را با زبان خوب از این گونه اعمال زننده باز دارند.(مثل قمه زنی که هیچ اصل و اساس در اسلام ندارد).