تاریخ و حدیث اهل سنت و شیعه گواه شهادت جانکاهى است که قافیه بزرگترین مرثیه تاریخ بشریت را مىسازد. کوشش پىگیر هواداران بانیان این مصیبت نتوانسته است آن را از آخر این مرثیه جانگداز پاک کند. و هیهات، هیهات. از نوک قلم پوزش مىطلبم و او را به بردبارى و شکیبایى فرا مىخوانم تا شاید بتوانم فریاد تاریخ را بر این فاجعه جانگداز به رشته تحریر درآوردم.
شهادت تنها یادگار پیامبر، «ام ابیها» طبق نقل صحیح بخارى، ج ۳، ص ۸۳، کتاب فضائل أصحاب النّبى (ص)، ب ۴۲، ح ۲۳۲ و ب ۶۱، مناقب فاطمه، ح ۲۷۸٫ «بضعه الرّسول» همان ب ۴۲٫ و سیراعلام النبلاء، ج ۲، ص ۱۲۳ و… «سیده نساء العالمین»، «سیده نساء اهل الجنّه»
و… پس از رحلت آن حضرت آن هم با فجیعترین وضع، آن هم بوسیله… یعنى چه؟آیا ممکن است؟
این خبر گوش هر انسان آزادهاى را مىخراشد، هر عقلى را متحیّر مىسازد، بر هر عاطفهاى سنگین مىآید. گویا این همان امانتى است که بر کوهها و دریاها عرضه شد و آنها بر آن طاقت نیاوردند.
شاید همین امر موجب گردید تا توجیهگران تاریخ و افسانه پردازان الفت، این واقعیت مسلم تاریخى را انکار کنند. امّا چه مىشود کرد، اى کاش زبان لال مىشد، قلم مىشکست این خبر دهشت بار را نمىشنیدیم. و اى کاش آسمانها فرو مىریخت، کوهها متلاشى مىشد، جهان بپایان مىآمد و این فاجعه رخ نمىداد. چگونه بگویم؟ به که بگویم؟ چگونه ناله سرکنم؟ چگونه فریاد کشم؟ که این واقعیت تلخى است که تاریخ و حدیث معتبر گواه آن است.
این آواى شوم نه تنها از مسلّمات منابع معتبر شیعه است، بلکه معتبرترین کتابهاى اهل سنت بر این مصیبت شاهدند. صحیح بخارى – معتبرترین کتاب، پس از قرآن در نزد اهل سنت – طلیعه این مصیبت را از قول ابن عباس در ضمن حدیثى چنین توصیف مىکند «الرزیّه کلّ الزریّه» مصیبت آن مصیبتى که بر هر مصیبتى برترى دارد، بلکه آن مصیبتى که همه مصائب را در بر مىگیرد، زمینه سازى براى این مصیبت عظمى بود. نسبت هذیان و… به پیامبر اکرم (ص) «غلبه الوجع» براى جلوگیرى تأکید بیشتر بر سفارشات آن حضرت درباره شهید این مصیبت و… بود. و با جمله «عندنا کتاب اللَّه حسبنا» کتاب را از عترت جدا کرده و زمینه «الرّزیّه کلّ الرّزیّه» را فراهم کردند.
اینک متن حدیث (ابن عباس گفت:
چون بیمارى رسول خدا (ص) شدید گردید، فرمود: چیزى بیاورید تا بر آن براى شما نوشتهاى بنویسم که بعد از آن گمراه نشوید. عمر گفت: بر پیامبر (ص) بیمارى چیره گردیده، کتاب خدا در دست ماست ما را بس است، پس اختلاف کردند وجنجال بالا گرفت. پیامبر (ص) فرمود: از نزد من بر خیزید درگیرى در حضور من سزاوار نیست.
پس ابن عباس بیرون رفت ومى گفت: مصیبت، تمام مصیبت آنگاه رخ داد که بین پیامبر (ص) ونوشتارش حائل گردیدند.
«عن ابن عباس قال: لمّا اشتدّ بالنّبیّ (صلى الله علیه و سلم) وجعه، قال: ائتونى بکتاب اکتب لکم کتاباً لاتضلّوا بعده، قال عمر: انّ النّبیّ (صلى الله علیه و سلم) غلبه الوجع وعندنا کتاب اللَّه حسبنا، فاختلفوا وکثر الغلط، قال: قوموا عنّی ولاینبغی عندی التنازع، فخرج ابن عباس یقول: انّ الرزیّه کلّ الرزیّه ماحال بین رسول اللَّه (صلى الله علیه و سلم) وبین کتابه.»
صحیح بخارى، ج ۱، ص ۱۲۰، کتاب العلم، باب ۸۲ کتابه العلم، حدیث ۱۱۲٫ و ج ۳، ص ۳۱۸، کتاب المغازى، باب ۱۹۹ مرض النّبیّ (ص) و وفاته، حدیث ۸۷۲٫ و ج ۴، ص ۲۲۵، کتاب المرض و الطب، باب ۳۵۷ قول المریض قوموا عنّى، حدیث ۵۷۴٫ و ص۷۷۴، کتاب الاعتصام، باب ۱۱۹۱ کراهیه الخلاف، حدیث ۲۱۶۹٫
ادامه مقاله را ارجاع می دهم به سایت:http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=44